- ۳۳ : views
- : Likes
- ۰ : Comments
داستان مفهومی نگرش درون...
در پس آدمی که دیگران میبینند... خونسرد، قابل اعتماد و مقاوم، قلبی شکنندهتر از انسجام سطح آب قرار گرفته است؛ انسجامی که قطرات آب، با تمام توانشان آن را ساخته و نگه داشتهاند، شکننده تر از آن...
در اعماق وجودم، قلبم سلطنت میکند و هر بار به لمسی میشکند، اما قویتر از آنم که متلاشی شوم و شخص دیگری از نو بر خیزد.
قوی بودنم این بار، ضعف حقیقی من است.
همان که اجازه تسلیم شدن، رها کردن، بیخیال شدن، نا امید شدن و... را نمیدهد.
همان که مثبت اندیشیاش مرهم شده بر تمام دردهایی که تجربه میکند.
واقع بینی نشأت گرفته از قدرتم، مرا وادار میکند هر آنچه دیدهام بپذیرم، بیشتر حس نکنم و کمتر را پذیرا نباشم.
شاید که در همسایگی شیطان باشم اما تا در رفتار، آتش خود را نمایان نکند، او را قضاوت نمیکنم و حتی اگر نقش فرشته را بازی کند، میپذیرم هر آنچه که هست.
میتواند اشتباهی بیش نباشد!
اما من، چه سخت پای تاوان اشتباهاتم ایستادهام و مسئولیت همه چیز را پذیرفتهام.